حامد کاظمزاده خوئی
روزنامهنگار، دکترای حرفهای ارتباطات و رسانه
مدیرمسئول ماهنامه ندای قلم
از تنگنای سکوت تا وسعت اندیشه
در دههای که رسانههای کاغذی یکییکی خاموش شدند و سرنوشت بسیاری از مجلات فرهنگی در کشاکش بیپولی، بیخوانندهگی و بیتوجهی، به خاکخواب آرشیوها و خاطرات گذشتهها تبدیل شد، نامی آرام و آشنا، با صلابت و صبر به راه خود ادامه داد: خداآفرین. مجلهای نه برای فریادهای زودگذر، بلکه برای زمزمههای پایدار. نه برای هیاهوی تیترهای ژورنالیستی، که برای تامل در معنا و محتوا.
در روزگاری که کاغذ گران و خواننده کم شده بود، سردبیری در گوشهای از این جغرافیای بزرگ، چراغی روشن نگاه داشت. دکتر حسین شرقی با مجلهاش، نهتنها مقاومت کرد، بلکه خلق کرد؛ هم اندیشه، هم محتوا، هم جریان فرهنگی.
آذربایجان؛ پسزمینهای زنده برای یک روایت فرهنگی
باید فهمید که خداآفرین فقط یک نشریه نیست؛ حامل یک زیستبوم فکری است. این مجله در بستری متولد شد که آذربایجانش همواره خاستگاه تفکر، پرسشگری، ادبیات و پایداری فرهنگی بوده است. از تبریز و اردبیل گرفته تا خوی، مرند، مراغه و خداآفرین، همواره جریانی از اندیشه و فرهنگ جاری بوده؛ اما کمتر رسانهای توانسته این جریان را با عمق و استمرار بازتاب دهد.
مجله خداآفرین نام خود را وامدار شهری در مرز شمالغرب ایران است، اما گستره فکریاش محدود به مرزهای جغرافیایی نیست. همچون پلی میان گذشته و آینده، میان بومیگرایی مسئولانه و نگاه ملی.
دکتر حسین شرقی؛ از جغرافیای فردی تا افقهای جمعی
سردبیر و مدیرمسئول خداآفرین، دکتر حسین شرقی، روزنامهنگاری است که سکوت و تعمق را بر غوغا و شتاب ترجیح داده. او نهتنها یک نویسنده و تحلیلگر باسابقه، بلکه معلمی رسانهای است که طی دو دهه گذشته، در دانشگاه، مطبوعات و فضای فرهنگی، حضوری مؤثر و خلاقانه داشته است.
شیوهی مدیریت او بر مجله، الگوییست برای یک مدیریت فرهنگی اصیل: تلفیق عقلانیت با تعهد، ویرایش سختگیرانه با میداندادن به صداهای تازه، وفاداری به ریشههای فکری با جسارت در انتخاب موضوعات نو.
خداآفرین چگونه متفاوت است؟
۱. انتخاب محتوایی دقیق و متنوع:
در شمارههای متعدد این مجله، موضوعاتی به چشم میخورد که معمولاً در دیگر نشریات، یا فراموش شدهاند، یا به حاشیه رانده شدهاند: بررسی وضعیت فرهنگ بومی، زبان ترکی در رسانه، ادبیات شفاهی آذربایجان، تأملات تاریخی در مورد مقاومتهای مردمی، واکاوی شخصیتهای فرهنگی منطقه، نقد نهادهای رسمی فرهنگ و آموزش... و در کنار اینها، مقالههایی در حوزه اندیشه، تعلیم و تربیت، سیاست فرهنگی و تاریخ معاصر.
۲. پیوند میان تجربه و پژوهش:
خداآفرین نهفقط مقالهمحور است و نه صرفاً یادداشتمحور. نقطه تعادل در آن برقرار است. نویسندگانش هم از میان اساتید دانشگاه و اهل قلم هستند و هم روزنامهنگاران میدانی و فعالان فرهنگی.
۳. تمرکز بر هویت و زبان:
در شمارههایی از مجله، جایگاه زبان ترکی آذربایجانی در تعلیم، رسانه و خانواده، بدون تعارف و با شجاعت علمی واکاوی شده است. این پرداختن به زبان مادری، از سر قومگرایی نیست، بلکه نشانهایست از احترام به تنوع فرهنگی ایران و درک صحیح از مفهوم «هویت چندلایه».
۴. طراحی و گرافیک متناسب با محتوا:
مجله خداآفرین از نظر گرافیکی ساده اما باهویت است؛ نه خود را در زرق و برق بصری غرق کرده و نه نادیدهاش گرفته است. چیدمان، انتخاب عکس، تایپوگرافی و رنگآمیزی جلدها، همگی گواهیاند بر نگاه حرفهای تحریریه.
بازتاب صدایی که به سختی شنیده میشود
در گفتگوهایی که با بسیاری از اهالی فرهنگ و ادبیات منطقه داشتم، خداآفرین را «پاتوقی جدی» برای اندیشیدن توصیف میکردند. نشریهای که منتظر یارانه دولتی نیست، به «تیراژسازی کاذب» تن نداده، و با وجود همه محدودیتها، توانسته فضایی برای نوشتن و اندیشیدن فراهم کند.
و چه جای خوشوقتیست که نویسندگان جوان و بااستعداد منطقه، نخستین بارقۀ انتشارشان را در خداآفرین تجربه کردهاند؛ مجلهای که اگر نبود، چه بسا بسیاری از این استعدادها خاموش میماندند.
نقش اجتماعی مجله در روزگار بحران رسانه
بیاییم روراست باشیم: رسانههای محلی در ایران در وضعیت دشواری هستند. هم از حیث مالی، هم از حیث نظارتی، و هم از نظر مخاطب. در این فضا، خداآفرین خود را محدود به ارائه محتوا نکرده، بلکه وارد گفتوگوهای فرهنگی شده است. پروندههایی که درباره بحران هویت فرهنگی نوجوانان، نقش فضای مجازی در تضعیف زبان مادری، یا وضعیت خواندن در استانهای مرزی منتشر شدهاند، نمونههایی از تعهد اجتماعی این مجلهاند.
از خداآفرین بیاموزیم
آموختن از خداآفرین یعنی فهم این نکته ساده اما عمیق که یک نشریه، اگر شناسنامه داشته باشد، اگر خط فکری داشته باشد، و اگر انسانهایی متعهد در رأس آن باشند، حتی با کمترین امکانات هم میتواند مؤثر، محترم و الهامبخش باشد.
شاید وقت آن رسیده که مدیران فرهنگی کشور، بهجای تمرکز انحصاری بر رسانههای پرزرقوبرق تهرانمحور، به نشریاتی مثل خداآفرین توجه کنند؛ به رسانههایی که نه برای شهرت، بلکه برای شعور تلاش میکنند.
سخن پایانی
خداآفرین را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: روایت آرام اما مداوم یک امید فرهنگی. این مجله، سندی زنده از مقاومت فرهنگی در دوران تلاطم است. رسانهای که بهجای تکرار، تولید کرده، بهجای غوغا، تفکر را پاس داشته و بهجای تقلید، هویت آفریده است.
در جهانی که محتواها لحظهای و مصرفی شدهاند، خداآفرین مجلهایست که میماند؛ چون تکیهگاهش بر اندیشه است، نه امواج زودگذر.